معلم و تجربه

معلم و تجربه

این وبلاگ پیرامون تجربه تدریس من است
معلم و تجربه

معلم و تجربه

این وبلاگ پیرامون تجربه تدریس من است

کارنامه ی توصیفی

یک روزفرزندم کارنامه اش را برایم آورد.بر حسب عا دت که در دبیرستان از بچه ها نمره می خواستم انتظار داشتم کارنامه او از نمرات بالا پر شده باشد.اما دیدم که جلوی تمام درسهایش نوشته خیلی خوب. از او پرسیدم که بقیه ی بچه ها چطوربودند؟ او گفت که همه ی  آنها تقریبا مثل من بودند.افسوس خوردم از اینکه رتبه ی همه ۳۴نفربرابر است وهیچ کسی بر دیگری برتر ی نداردوجایگاه فرزندم در این بین معلوم نیست .او هم از این موضوع ناراحت بود. 

کارنامه ی توصیفی چه معایبی دارد؟ 

۱-در آن رقابت نیست.چون همه یک رتبه می گیرند. 

۲-ذوق وشوق و انگیزه از دانش آموزان زرنگ گرفته می شود. 

۳-استعداد وخلاقیت دانش آموزان کشف نمی شود. 

۴-توان معلم در تدریس مشخص نمی شود. 

۵-نقطه ضعف دانش آموزان ضعیف برای والدین معلوم نمی شود. 

کارنامه ی توصیفی چه محاسنی دارد؟ 

1-انگیزه پیدا کردن دانش آموزان ضعیف برای درس خواندن 

2-هزینه تحصیل دانش آموزان مردود برای خانواده ها وآموزش وپرورش از بین می رود. 

حال شما قضاوت کنید.کدامیک بهتر است؟ 

داشتن کارنامه محاسن دیگری هم دارد .از جمله 

۱-بیان خاطرات نمره ی گرفتن کم یا زیاد برای فرزندان ونوه ها در آینده 

۲- گریه ها وخنده ها موقع گرفتن کارنامه دیدن دارد.

شکاف طبقاتی

هفته قبل همکاران مدرسه حرف های جالب و البته ناامید کننده از گرانی وتورم در کشور می زدنند که بهانه ای شد  مطلبی در این مورد بنویسم.  

 

1-یکی از معلمها می گفت که چند وقت پیش یکی از شاگردهایم را در خیابان دیدم.او بعد از احوال پرسی از خربد یک قطعه رمین در اطراف تهران به قیمت 83 میلیون و فروش آن بعدازسه ماه  به قیمت 97 میلیون تومان گفت وبسیار راضی بود. 

14 میلیون در مدت سه ماه. 

 

2-معلم دیگری نیز از همین نوع مثال زد.او گفت با عصبانیت وخشم که قیمت یک قطعه زمین خانه از275 میلیون تومان در عرض 60 روز به 310 میلیون تومان افزایش یافته که هر کس آن را خرید 35 میلیون تومان سود کرده است. 

35 میلیون در مدت دو ماه 

 

اگر یک معلم بخواهد این مقدار پول را بدست آورد باید ۳۵ سال تدریس کند.البته اگر فسیل نشود. 

-همکار دیگری با لحنی تمسخر آمیز گفت که اگر در این مدت ۴ماه سطل آشغال می خریدیم وکنار گذاشته بودیم الان وضعمان بهتر  ازاین بود. 

-معلم دیگری گفت که حالا هی دنبال کلاس ضمن خدمت برو وامتیاز بگیر ویک طبقه یا دوطبقه برو بالا.ببینم کجا را می خواهی بگیری؟ 

-یکی دیگر از همکاران گفت پس پر کردن فرم های معلم نمونه هم بی فایده است.چون که این کجاو آن کجا 

-دوست دیگری به طنز گفت که برو کلاس ببینم چقدر باید کار کنی که بشود 35 میلیون؟ یک سال یا دوسال یا 40 سال 

بعد از  گفتن این حرفها معاون مدرسه آمد و گفت خسته نباشید .بفرمایید کلاس. 

دیگر برای رفتن به کلاس پاهایمان حسابی سست شده بود.اما چاره ای نبود .باید می رفتیم.بچه های مردم گناهی نداشتند. 

اکثر معلمها با این تورم وگرانی ها روز به روز از طبقات دیگر عقب می مانند.این شکاف طبقاتی تبعات منفی زیادی در پی خواهد داشت.جامعه شناسان معتقدند که شکاف طبقاطی میزان آسیب پذیری در جامعه را بخصوص برای کم در آمدها بیشتر می کند.از جمله این تبعات وآسیب ها را می توان به این موارد اشاره کرد. 

الف-کاهش رفاه وبهبود زندگی 

ب-پایین آمدن سطح شادی ونشاط در جامعه وافزایش خشنونت در بین مردم

ج-افزایش انواع جرم ها وآسیب های اجتماعی مانند دزدی وسرقت-فحشا-طلاق 

د-بالا رفتن سطح فقر ورشد مشاغلی مانند تکدی گری-دست فروشی ودوشغله ها 

ه-پایین آمدن سطح ایمان وباور های دینی مردم 

در آخر باید بدانیم که دین وفقر باهم جمع نمی شوند.وجود فقر وفقیر زیبنده یک جامعه اسلامی نیست.

تکریم بازنشستگان

۱-در دفتر معلمان به همراه چند معلم دیگر نشسته بودیم که مدیرمان وارد شد وبعد از احوال پرسی نشست در کنار مان وشروع کردیم به گفتگو  درمورد بازنشستگی او.هر کسی چیزی گفت ومن   

هم درادامه گفتم راستی  رئیس :آموزش وپرورش منطقه از شما بخاطر 30 سال خدمت مراسم تجلیل برگزار نمی کند؟مدیر (بقیه هم)خندیدوگفت دلت خوش است.جشن کجا بود؟.همان قدر بتوانند که پاداش 30 سال خدمت را به موقع پرداخت کنند هنر کردند.

 

۲-یک روز به همراه پدر خانم عزیز که باز نشسته آموزش وپرورش است  از بزرگراه همت عبور می کردیم که تابلویی نظرش راجلب کرد. روی تابلو روایتی از پیامبر اسلام(ص) نوشته شده بود بااین مضمون که سالمندان موجب برکت جامعه هستند.با خواندن این روایت درد دلش  را مثل همیشه باز گو کرد:که اگر واقعا اینطور است پس چرا مابازنشستگان را بیمه طلایی نمی کنند.مگر ما فرهنگی نیستیم؟ 

 

۳-هر روز در مسیر خود به مدرسه تعداد زیادی باز نشسته کارگر را می بینم که صفی طولانی تشکیل دادند که به محض باز شدن بانک اندک پول خود را بگیرندو بروند خرج زنگی کنند.اما گاهی تا ساعت ها در سرما وگرما وقت صرف این کار می کنند.آیا بهتر نیست این پول را در پاکتی گذاشته وبا احترام به درب منزل ایشان ببریم تا کمی از زحمات آنها را جبران کرده باشیم. 

 

رسول خدا(ص) فرمودند:البرکه مع اکابر کم .برکت وخیر ماندگار همراه بزرگتر های شماست.

از کلاس چه خبر؟ اول

هر وقت که تدریس می کنم افکار واندیشه های شاگرد هایم وگفته های آنها در کلاس مرا به تفکر وتامل وا میدارد که چرا یک نوجوان ۱۵ یا۱۶ ساله این گونه حرف می زند؟ یک روز در یکی از کلاسهایم موضوع فعالیتهای اقتصادی را تدریس می کردم.گفتم که هر فردی برای تامین نیاز های مادی خود وخانواده باید تلاش وکار کند.سپس نیاز های مادی راچند نمونه روی تخته سیاه (نه وایت برد) نوشتم.مسکن پوشاک -مواد...که ناگهان یک دانش  آموز گفت مواد مخدر در ابتدا قدری  چهره ام مکدر شد اما خونسردی خود را حفظ کردم واز نگاه دیگری به حرف او اندیشیدم.  

-چرا یک  دانش آموز ۱۵ ساله این کلمه را گفت؟ 

-چرا نگفت مواد غذایی ؟ 

-چرا نگفت مواد معدنی؟ 

-در ذهن او چه می گذرد؟ 

-ما در ساخت ذهن چه کردیم؟ 

سپس شروع کردم به باز گویی مطالب جامعه پذیری در فصل گذشته.فرایندی که طی آن افراد حامعه ارزشها وهنجار ها را یاد میگیرند وبه آن عمل می کنند.ویا آماده شدن فرد برای بر عهده گرفتن نقشها توسط جامعه.عوامل جامعه پذیری شامل خانواده-مدرسه-دوستان-محله-رسانه ها- بعد از یاداوری این نکات علمی نتیجه گیری کردم که پدر و مادرو معلم ودوستان تلوزیون وموبایل و..در امر جامعه پذیری نوجوانان کوتاهی کردند. 

قالب ذهن یک نوجوان باید پر شده باشد از مفاهیم وارزشهای مانند عشق-شادی-علم آموزی-میهن دوستی-محبت-جوانمردی-کارو تلاش-موفقیت-سربلندی-خود شکوفایی نه از مواد مخدر-دروغ-تقلب-دزدی-مدرک-آقا اجازه سه هزار میلیارد چندتا صفر دارد؟-وچیز هایی از این قبیل. 

 

(انسان وقتی تمام عیار-وحدت یافته-آرام-بارور و شادمان می شود که فرآیند فردیت او کامل شود.وقتی که خود آگاه ونا خودآگاه او بیاموزند در صلح وصفا باهم زندگی کنند ومکمل یکدیگر باشند.یونگ )

دغدغه مدرک

این روز ها (دی) آزمون های مدارس از راه دور در حال برگزاریست.چند نکته را در این جا بیان می کنم.  

۱-بیشتر کسانی که در این آزمون ها شرکت می کنند برای کسب علم آموزی نیامده اند.بلکه آنچه که آنهارا به این وادی کشانده همانا مدرک است. آنها در گفتگو با من از بهتر شدن وضعیت حقوقی خود بعد از گرفتن مدرک دیپلم می گفتند.جالب است بدانید که هیچ یک از آنها در صدد یاد گیری نبودند ودر جریان امتحان بدنبال آسان ترین راه یعنی تقلب بودند. 

۲-نگاه این دانش آموزان (بزرگ سال) به مراقبین نگاه التماس گونه وبعضا طلبکارانه است.عده ای که هیچ مطالعه ای نداشتند وهیچ مطلبی بلد نبودند از مراقبین می خواستند که به آنها در آزمون کمک شود.وعده ای دیگر  مراقبین راعاملین بدبختی خود می دانستندو از مراقبین می خواستند که به آنها در جریان امتحان کاری نداشته باشند. 

 

۳-اتفاق خوبی که افتاده  اینست که طراحی این سوالات از مرکز استان یا مرکز شهرستان است وبرگزاری آن نیز در مدارس دیگر صورت میگیرد وهمین دو مسئله باعث شده است که این آزمونها با دقت بیشری  انجام شود. 

 

۴-مرحوم شهید باهنر که در سال۱۳۶۰ وزیر آموزش وپرورش بودند در یکی از سخنرانیها یشان که از صدا وسیما پخش شد نسبت به نظام تعلیم وتربیت حکومت پهلوی انتقاد کردند وآن را پرورش دهنده انسانهای مدرک گرا  معرفی کردند.اما وقتی 33 سال از آن زمان می گذرد ومن افرادی را می بینم که گاهی از سن من (41) هم بزرگتر هستند وبرای یک مدرک ساده دیپلم چه حقارتها راتحمل می کنند افسوس وناله سر می دهم که چه شد آن همه آرزو 

 

5-سوال اینست که چرا وبه چه علت این افراد این گونه در پی کسب مدرک هستند؟پاسخ آنها این گونه بود. 

-حقوقمان بالا میرود. 

-برای بازنشتگی  خوب است. 

-درجه ام بالاتر میرود. 

در سربازی راحت هستم. 

-موقعیتم بهتر می شودو... 

جالب است بدانید که هیچ کدام از آنها موضوع کسب دانش را ملاک قرار ندادند.در تمامی حرفهای انها پول ودرآمد  حرف اول رامی زد.