معلم و تجربه

معلم و تجربه

این وبلاگ پیرامون تجربه تدریس من است
معلم و تجربه

معلم و تجربه

این وبلاگ پیرامون تجربه تدریس من است

رکود تابستانی آموزش

آموزش وپرورش یک نهاد بزرگی است.چندین میلیون دانش آموز ومعلم ومدیر ومعاون در آن مشغول هستند.بسیاری از خانواده ها با آن در ارتباط هستند.همه این ها به یکباره در فصل تابستان تقریبا به حالت رکود در می آید.البته که این امر اجتناب ناپذیر است.اما شاید برای بعضی از معلمان قدری سخت باشد که بخواهند بدون هیچ کاری سه ماه تابستان را  بگذرانند.در این میان شاید امکان مسافرت برای عده ایی از آنها نباشد.رسانه ها نیز خیلی نمی توانند این موضوع را حل کنند.

معلمان عزیز در جریان سال تحصیلی به تناسب موضوعات درسی خود همیشه با سوالات دانش اموزان و معلمان دیگر مواجه می شوند و همین انگیزه ای می شود که آنها مطالعه و تحقیق کنند و همواره ذهنی آماده و فعال برای تدریس داشته باشند.علاوه بر این روحیه شادی را در کنار دوستان و همکاران خود تجربه کنند.در چند سال قبل کلاسهای ضمن خدمت حضوری در تابستان فرصت خوبی برای آنها بود. هر چند که این کلاسها بازده کمی داشت اما لذت حضور در کنار هم بودن را نمی توان انکار کرد. اما اکنون این فرصت نیز از آنها گرفته شده است.به هر حال نباید از این ظرفیت ها به آسانی گذشت.در مطلب بعدی به موضوعی دیگر در ارتباط با همین رکود فکری و علمی از زاویه ایی دیگر می پردازیم.

شکاف طبقاتی

هفته قبل همکاران مدرسه حرف های جالب و البته ناامید کننده از گرانی وتورم در کشور می زدنند که بهانه ای شد  مطلبی در این مورد بنویسم.  

 

1-یکی از معلمها می گفت که چند وقت پیش یکی از شاگردهایم را در خیابان دیدم.او بعد از احوال پرسی از خربد یک قطعه رمین در اطراف تهران به قیمت 83 میلیون و فروش آن بعدازسه ماه  به قیمت 97 میلیون تومان گفت وبسیار راضی بود. 

14 میلیون در مدت سه ماه. 

 

2-معلم دیگری نیز از همین نوع مثال زد.او گفت با عصبانیت وخشم که قیمت یک قطعه زمین خانه از275 میلیون تومان در عرض 60 روز به 310 میلیون تومان افزایش یافته که هر کس آن را خرید 35 میلیون تومان سود کرده است. 

35 میلیون در مدت دو ماه 

 

اگر یک معلم بخواهد این مقدار پول را بدست آورد باید ۳۵ سال تدریس کند.البته اگر فسیل نشود. 

-همکار دیگری با لحنی تمسخر آمیز گفت که اگر در این مدت ۴ماه سطل آشغال می خریدیم وکنار گذاشته بودیم الان وضعمان بهتر  ازاین بود. 

-معلم دیگری گفت که حالا هی دنبال کلاس ضمن خدمت برو وامتیاز بگیر ویک طبقه یا دوطبقه برو بالا.ببینم کجا را می خواهی بگیری؟ 

-یکی دیگر از همکاران گفت پس پر کردن فرم های معلم نمونه هم بی فایده است.چون که این کجاو آن کجا 

-دوست دیگری به طنز گفت که برو کلاس ببینم چقدر باید کار کنی که بشود 35 میلیون؟ یک سال یا دوسال یا 40 سال 

بعد از  گفتن این حرفها معاون مدرسه آمد و گفت خسته نباشید .بفرمایید کلاس. 

دیگر برای رفتن به کلاس پاهایمان حسابی سست شده بود.اما چاره ای نبود .باید می رفتیم.بچه های مردم گناهی نداشتند. 

اکثر معلمها با این تورم وگرانی ها روز به روز از طبقات دیگر عقب می مانند.این شکاف طبقاتی تبعات منفی زیادی در پی خواهد داشت.جامعه شناسان معتقدند که شکاف طبقاطی میزان آسیب پذیری در جامعه را بخصوص برای کم در آمدها بیشتر می کند.از جمله این تبعات وآسیب ها را می توان به این موارد اشاره کرد. 

الف-کاهش رفاه وبهبود زندگی 

ب-پایین آمدن سطح شادی ونشاط در جامعه وافزایش خشنونت در بین مردم

ج-افزایش انواع جرم ها وآسیب های اجتماعی مانند دزدی وسرقت-فحشا-طلاق 

د-بالا رفتن سطح فقر ورشد مشاغلی مانند تکدی گری-دست فروشی ودوشغله ها 

ه-پایین آمدن سطح ایمان وباور های دینی مردم 

در آخر باید بدانیم که دین وفقر باهم جمع نمی شوند.وجود فقر وفقیر زیبنده یک جامعه اسلامی نیست.