معلم و تجربه

معلم و تجربه

این وبلاگ پیرامون تجربه تدریس من است
معلم و تجربه

معلم و تجربه

این وبلاگ پیرامون تجربه تدریس من است

انتخابات و مردم

این روزها در خیابانهای شهرم (اسلامشهر) جز زجر چیزی نصیبم نمی شود.نمی دانم شما هم مثل من هستید یا نه.اما بدانید بد جوری دارم حرص می خورم. انتخابات شورای شهر فضای  نسبتا پاک شهرم را آلوده کرده است.نفسم بالا نمی آید.تناقض کم آورده است.خجالت می کشد.در  درس منطق می خوانیم اجتماع و ارتفاع نقیضین محال است.نمی شود دو طرف قضیه  باهم درست باشد.همچنین نمی تواند دو طرف قضیه باهم غلط باشد.اگر اولی درست باشد دومی غلط است.یا اگر اولی غلط باشد دومی حتما درست است.بشمارم برایتان:

1-طرف اگر نماز بخواند که می خواند در نماز از آیه اهدنالصراط المستقیم می گوید.خدایا ما را به راه راست هدایت کن(قضیه اول).آنوقت در تبلیغاتش با بنرهای بزرگ و با تعداد زیاد در سطح شهر و با صرف هزینه های هنگفت چند صد میلیونی که گاهی به میلیارد هم می رسد می خواهد هر طور شده وارد ساختمان شورای شهر شود  و در مقابل خدا اورا هدایت  مستقیم کرده باشد.توجه داشته باشید که بسیار آدم های فقیر داریم که در سطح شهر  یا کشور محتاج یک لقمه نان هستند.(قضیه دوم)

2-طرف حاضر نیست عکس زن یا دخترش را هنگام فوتش در اعلامیه او به چاپ برساند.(قضیه اول) آنوقت حاضر است عکس او را با چهره ای جذاب تر و با اندازه ای بسیار بسیار بزرگتر در فضای شهر منتشر کند که مردم را به رای دان تشویق کند(قضیه دوم)

3-طرف با قیافه ای کاملا شیک و مجلسی و بعضا مذهبی و با نگاه یک فرد جنتل من و پولیستی که مردم داری از سر رویش می بارد وارد انتخابات می شود(قضیه اول).سپس بعد از رای آوری سلام تو را هم بزور پاسخ خواهند داد و اگر ببیند که همشهری یا جز طایفه اش نیستی خواب دیدی خیر باشه(قضیه دوم)

4-طرف یک میلیارد خرج می کند که برود داخل(قضیه اول).آنوقت می خواهد تو این چهار سال (48 ماه)کلا صد یا صد و سی میلیون درآمد داشته باشد(قضیه دوم).به نظر شما با عقل جور در میاد.

5-ما هر روز از عقل و عقلانیت می گوییم و خودمان را زرنگ و با هوش نشان می دیم .مثل معاملات اقتصادی یا حتی روابط اجتماعی روز مره(قضیه اول).آنوقت در قضیه انتخابات اسیر طایفه گری و قوم وخویشی با کاندیدا و یک وعده شام و ناهارمی شویم(قضیه دوم)

رای طایفه ای

دو روز است که از انتخابات شوراهای شهرو روستا می گذرد.در اکثر شهرهای نسبتا کوچک و بخصوص شهرهای اقماری و 

مهاجر پذیر مانند اسلامشهر یا بهارستان طوایف مختلفی ازمناطق ایران بخصوص از آذربایجان شرق زندگی می کنند.این طوایف  نقش زیادی در پیروزی کاندیداهای شوراها دارند.سرابی ها وهشرودیها و میانه ایها و مغانی ها ازجمله این شهر ها هستند که به همشهری خود رای می دهندو کاندیداهایی که از تعداد همشهری کمتری بر خوردارند شانس موفقیت کمتری برای پیروزی در شوراها دارند.متاسفانه این رای طایفه ای باعث می شود که عده ای از کاندیداها که از توانمندی بیشتری  

برخودارند نتوانند به شوراها راه یابند.همچنین باید گفت که بومی های اسلامشهر (شاد شهر سابق)مانند قاسم آبادی ها  

سالوری ها -ضیابادیها-مافین آبادیها-چیچکلویها -بهرام آبادی ها وده عباسی هاکه فارسی زبان هستند و سابقه حداقل زندگی 60 ساله در این منطقه را دارند نتوانند با  دارا بودن جمییت رای دهنده حدودا 3000 تا4000هزار نفره بااین گروه های مهاجر با  

جمییت حداقل 8000تا 14000هزار نفره واجد شرایط رای دهنده در انتخابات شوراها رقابت بکنند.البته بنده موافق رای طایفه ای نیستم.چون  

۱ - در رای طایفه ای  طایفه فرد مهم می شود نه تخصص او. 

۲-رای طایفه ای ایجاب می کند تنها یک نفر را در برگه انتخاباتی بنویسیم.چوی احتمال پیروزی را افزایش می دهد. 

۳-در رای طایفه ای اولویت با منافع گروه خودی است تا منافع دیگران.این یعنی زور آزمائی طوایف نه رقابت در خدمت

اولین گردهمایی معلمان سابق دبیرستان مدرس واوان

دیروز روز خیلی خوبی بود.از مدتها قبل تو ذهن  خیلی از دوستان  از جمله آقای امیدوار بود که اگه می شد یک بار دیگه دوستان قدیمی را یک جوری دور هم جمع میکردیم تا بابیان خاطرات و اتفاقات آن موقع لحظات خوشی را بگذرانیم که بحمداله این اتفاق افتاد. دبیرستان شهید مدرس وحافظ واوان اسلامشهر بین سالهای ۸۷-۷۶ با مدیریت آقایان یزدانی وحسین دوستدارو محمد باقریان   جمع خیلی خوبی از معلمان را داشت که بنظرم  

بی نظیر بود.صفا وصمیمیت موج می زد.به همین بهانه دیروز پنج شنبه (26/اردیبهشت/92)با تلاش آقایان حسن محبی وعلی صارمی ودیگر دوستان این جمع دوباره گردهم آمدند و حسابی گفتیم وخندیدیم و عکس گرفتیم.حیف که بعضی ها جایشان خالی بود.مراسم ساعت 10 صبح   در دبیرستان سابق مدرس  شروع شد.صادق معین فر سرایدار سابق واکنون همان مدرسه با همکاری آقای خسرو شاکرمی معاون همان مدرسه(دبستان حضرت ابوالفضل ع ) واز همکاران خوب قدیم زمینه را برای برگزاری این گردهمایی فراهم کرده بودند که جا دارد از ایشان تشکر کنیم.  

1- قبل از خودم(فلاح-علوم اجتماعی) 

2-آقایان حسن محبی(ریاضی-معاون)  

3-علی صارمی(زیست)  

4-زین العابدین حمیدیان طاهر(نمرودی سابق-ریاضی)  

5-غلام رضا صادقی(فلسفه)  

6-عقیل پور خلیلی(لاک تراش سابق-ادبیات)  

7-ابوالفضل یادگاری( ریاضی ) 

8-محمد رضا صفری(شیمی)  

9-یعقوب نوروزی (               )  

10-سید مهدی بتوئی(ادبیات-مدیر دروس)  

11-بیژن خوشطینت (عربی)حضور داشتند .

.سپس به ترتیب  

12 -فرزاد سیف(ریاضی)  

13-رضا عسگری(زبان انگلیسی)  

14-محمد امیدوار(ریاضی-دبیرمحترم سابق خودم-بازنشته)  

15-عباس اصغری(فیزیک)  

16علی اصغر عظیمی(مشاوره)  

17علی برزگر(انگلیسی) 

18-هاشم سپهر کیا(              )  

19-علی محمد پور(ریاضی -دبیر باسابقه 36 سال خدمت)  

20-غلام رضا یزدانی(مدیر سابق وهمکار فعلی) 

21-محمد خانکی(عربی)  

22-یونس مشاور(انگلیسی)  

23رسول رفیعی(فیزیک)  

24-نصراله امیدیان(            )  

25-شهراد کبیری(علوم اجتماعی)  

26-وحید ده سری(ریاضی)  

27-حسن جلینی(معاون)  آمدند. 

همچنین جا دارد  از دوست وهمکارمان آقای علیزاده دبیر دینی وقرآن که از بین ما رفتند یادی کرده باشیم.روحش شاد.  

سپس در نماز خانه مدرسه جمع شدیم وبابیان خاطرات گذشته لحظاتی راشاد شدیم. 

ابتدا آقای علی محمد پور دبیر بازنشته اما (با پشتکار فراوان )در خصوص بر گزاری این مراسم نکاتی را بیان کردند.ایشان همچنان تدریس می کنند.وقتی با اودست دادم فهمیدم که دود از کنده بلند می شود. یک کوهنورد ویک شخص فهیم صبور. 

آقای یزدانی از مدیران سابق  نیز بر گزاری این مراسم را در اسلام شهر ستود.ایشان نیز مرد بسیار خوش قلب وبه قول فرزاد سیف بزرگواریست.

رضا عسگری گفت:هرکس از این مدرسه رفت خوشبخت شد.او تازه ازدواج کرده است.او خطاب به آقای امیدوار گفت اگر شما هم مثل من از این مدرسه می رفتی حتما خوشبخت می شدی. 

علی اصغر عظیمی هم از لحاظ روانشناسی این مراسمها را باعث شادی و نشاط دانست وخواستار تکرار این گونه جشنها شد. 

او البته یکی از افراد بذله گوی این روز بود.کلی با حرفهای او خندیدیم.او اکنون در وزارت خانه در تهران مشغول است.شبیه یک هنر پیشه هندی شده. 

عباس اصغری که حسابی قلقلکیست.او هم از همه از جمله حسن محبی ومن خاطره گفت.چاق وتوپولی.دوستاشتنی وخوردنی. 

علی برزگر او با شیطنتهایش معروف است.همین دیروز  در یک ورقه کاغذجلوی اسم شهراد کبیری نوشت من عقب مونده ایمیل ندارم . شهراد می گفت کار کیه؟ کلی خندیدیم. 

عقیل پورخلیلی هم حسابی فعال بود.یک شعر زیبا هم در وصف بعضی از معلمان خواند.بسیار خونگرم است.اهل تنکابن است. 

فرزاد سیف هم از بهترین دوستان خود تا اکنون گفت واشاره کرد که از وقتی که از این مدرسه رفتم هنوز دوستانی مثل همکاران مدرس ندیدم.او اکنون در منطقه ۷تهران مشغول است. 

مگر کسی می توانست این شهراد کبیری راساکت کنه.یکسره حرف حرف.همیشه هم می خندبد.بچه بسیارخوبیست.به من میگفت تو اگه تو کلاس راحت بودی به خاطر این بود که ما قبل از ورود تو به کلاس بجه هارا حسابی از زندان بودن تو می ترساندیم. 

غلام رضا صادقی اکنون در شهرستان ملایر تدریس می کند. او نیز از بهترین ها است.زحمت کشید از شهرستان آمدو مارا سرافراز کرد.

سید مهدی بتوئی مرد آرام و خونگرم.او اکنون در شهرستان نیشابور ساکن است.باید از او نیز به خاطر حضورش در این مراسم تشکر کرد.  

آقای امیدوار نیز که بعد از بازنشتگی هرسال به شوق دیداردوستان خود  از تهران به دیدن ایشان می آیند با روحیه بالا مشوق بسیار خوبی برای این مراسم بودند وهستند وباید از ایشان نیز به خاطر حضورشان که موجب برکت است تشکر کرد.  

آقای خانکی هم روزه بود.به خاطر لیله الرغائب.ماشینش 206 صندوق دار است.حواستون باشه.

دیگر دوستان نیز در صحبت هایشان نکاتی مطرح کردند .همه به اتفاق از زحمات آقایان محبی صارمی باقریان(ایشان غایب بودند) ودیگر دوستان که پشت پرده زحمت کشیدند که این مراسم برگزار شد تقدیرو تشکر کردند. 

در این مراسم همچنبن از کسانی که غایب بودند یادی شد.ازجمله 

۱-محمد باقریان (مدیر) 

۲-قاضی(معاون پرورشی) شاهرود

۳-حسن نوری(جغرافیا) قم 

۴-علی منوچهری(ورزش) آلمان 

۵-قاسم شعبانی(ریاضی) 

۶-ایزد جو(دینی وقرآن) قم 

۷-محمد بروغنی(ادبیات-معاون) سبزوار 

۸-رشید ابراهیمی(ریاضی)بابل 

۹-کمال نژاد(زیست شناسی) گنبد 

۱۰-نصیر شکوری(معاون-جغرافیا) تبریز 

۱۱-محمد اصغری (هوا شناسی) صدا و سیما 

۱۲-اسماعیل نژاد(ادبیات)کرج  

۱۳-حمید الاهیاری(ادبیات) تهران 

۱۴-مهدی نادری(ورزش) 

15-عباد نادری(مشاوره) 

۱۶-مهدی رمضان خانی(ادبیات) 

۱۷-سید حبیب اله هاشمی تولون(زیست-مشاوره) 

۱۸-حسین دوستدار(مدیر) 

۱۹-محمد حسین حیدری(زبان انگلیسی) 

۲۰-مالک دشتی(                ) 

۲۱-زکاوتمند(دفتر دار) 

۲۲-بیرنگ(دفتر دار)

ودیگر دوستان که اگر نامشان از قلم افتاد به بزرگی خود ببخشند. 

این مراسم با سفارش ناهار برای همکاران که از هزینه شخصی بعضی از دوستان تهیه شد به پایان رسید.قرار بر این شد که این مراسم باز هم تکرار شود.دوستانی که به این متن انتقادی دارند حتما بازگو کنند.باتشکر از شما همکاران.