معلم و تجربه

معلم و تجربه

این وبلاگ پیرامون تجربه تدریس من است
معلم و تجربه

معلم و تجربه

این وبلاگ پیرامون تجربه تدریس من است

آیا مدرسه خانه دوم است؟

آیا مدرسه می تواند به عنوان خانه ی دوم باشد یا خیر؟سری به خانه اول می زنیم.پدر و مادر در کنار فرزندان هستند. آنها در خانه باهم غذا می خورند.تلوزیون میبیند.باهم مسافرت می روند.باهم و در محیطی راحت استراحت می کنند.مهمانی میروند.پارک میروند.با هم بازی می کنند.عبادت هم که شامل نماز و قرآن خواندن و غیره می باشد انجام می دهند.کار های خانه هم را انجام می دهند.آشپزی می کنند.ظرف هم می شویند.لباس هم می شویند.خرید می کنند.ممکن است معاملات اقتصادی بزرگ هم انجام دهند.پس انداز می کنند.سرمایه گذاری می کنند.مراسم جشن یا عزا برگزار می کنند.به همدیگر محبت می کنند.به هم دست می دهند.همدیگر را می بوسند.باهم خانه تکانی می کنند.خانه همیشه تمیز است.همه برای هم می میرند.دو روز طاقت دوری هم را ندارند.خلاصه خیلی محیط خوبی است. که هنوز جایگزینی برای آن پیدا نشده است.هیچ کس حاضر نیست آن را از دست به دهد.محیطی امن و راحت که نمی توان از آن براحتی کند وبه مدرسه آمد.

حال سری به خانه ی دوم می زنیم.در اینحا قواعد ها همه پیرامون علم ویادگیری است.تا 7:45 دقیقه باید در مدرسه باشی. بعد از مراسم صبگاهی یک سخنرانی معمولا نصیحت گونه از سوی مدیر یا معاون مدرسه همان صبح هدیه می گیرید.گاهی این ایستادن ها تا 20 دقیقه یا بیشتر هم طول می کشد.کسانی هم که دیر بیایند به نوعی یک هدیه ویژه دریافت می کنند.مو ها باید کوتاه باشد.لباس ها باید مرتب باشد. بگو وبخندهم ممنوع است.از اردو خبری نیست.شادی کردن هم کم است یا نیست. با معلم ها نمی توان دست داد.غذا وخوراکی نمی دهند.میز ها راحت نیستند.دست شوی ها نامرتب است. آب خوری نامرتب است. کلاسها شلوغ است.زنگ آخر که می خورد همه می خواهند از مدرسه فرار کنند.برف وسرما برای آنها آرزو است که مدرسه تعطیل شود.اگر معلمی غیبت کند به قدری خوشحال می شوند که نگو.

آیا مدرسه خانه دوم است؟